معنی تکدی، دریوزگی
حل جدول
فرهنگ فارسی هوشیار
گدائی، تکدی
لغت نامه دهخدا
دریوزگی. [دَرْ زَ / زِ] (حامص) دریوزه کردن. گدائی. (غیاث) (آنندراج). و رجوع به دریوزه شود.
تکدی
تکدی. [ت َ ک َدْ دی] (ع مص) تکلف در سؤال. (از اقرب الموارد). حاجت خواهی از این و آن در کوی و برزن. گدائی. و رجوع به تکدیه شود.
تکدی کردن
تکدی کردن. [ت َ ک َدْ دی ک َ دَ] (مص مرکب) گدائی کردن. صدقه خواستن. و رجوع به تکدی شود.
مترادف و متضاد زبان فارسی
فرهنگ معین
فقیری، بینوایی، گدایی. [خوانش: (دَ زِ) (حامص.)]
معادل ابجد
691